جملات زیبا و متن های عاشقانه و خاص تبریک شروع فصل بهار آغاز نو شدن و سر سبزی طبیعت را در این مطلب هم نگاران گردآوری کرده ایم. جملاتی درباره زیباترین فصل، بهاری که حال و هوای شاعری و عاشقی دارد و به راستی خاص است. پس اگر می خواهید بهار زیبا را زیباتر کنید؛ در ادامه با ما همراه شده و از متون زیر برای کپشن ها خود استفاده کنید.
يامقلب،قلب من در دست توست
يامحول،حال من سرمست توست
كن تو تدبيري كه در ليل و نهار
حال قلب من شود هم چون بهار
يامقلب،قلب وی را شاد كن
يامدبر، خانه اش آباد كن
يامحول،احسن الحالش نما
از بديها فارغ البالش نما
بهار ادامه ی گل های پیراهن
توست..
آنقدر متواضع نباش بانو به روی خودت و دنیا بیاور که تمام گل ها تمام باران ها همه ی بهار
تویی..
چیزی نمونده
نقاشی بهار کامل بشه
بهترین شاهکار
گیتی بر شما مبارک
اندکی صبر بهار نزدیک است
در ميان باغى از گل صبح من آغاز شد
غنچه هاى اطلسى كم كم كنارم باز شد
مى رسد بوى بهار و بوى عطر رازقى
مرغ عشقم از قفس آماده پرواز شد
تو را که می بینم عطر بهار نارنج در تمام شهر می پیچیدقدم که بر می داری هر درخت شکوفه می زندو نسیم بهاری با شوخ طبعی میان گیسوانت می دوددوستت دارم عشقم
به خاطر بسپاربهار می اید به ترانه به نسیم به
شکفتن به شقایقاما اگر از امدنش خواب رویاگر از امدنش نشئه ی طعم عسل باغ شوییا که چشمان غزال به
درستی بردت تا شب خوابسرنوشت باقیست و زمستان جاریست..
بهارمن مبارک میشود
اگر توباشی
بهار من مبارک میشود حضورتو باشد درلحظات من
بهار من¿؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
مگر چیزی بجز توست بهار
تمام زندگی من است این بهار
جملات زیبای شروع بهار
بارالها عنایتی کن
در آستانه لبخند بهار
هیچ پدری شرمنده
هیچ بیماری درد دیده
هیچ چشمی اشکبار
هیچ دستی محتاج
و هیچ دلی شکسته نباشد
بهار یعنی بیایی و جای پایت
در این خانه سبز شود
بهار یعنی در آغوش تو
شکوفه بزنم، برسم، بیفتم
با شکفتن اولین شکوفه در بهار بودکه عشق به خانه من آمداینک در بهاری دیگر سرشار از حس زیستنمکنار تو همسر دوست داشتنی من
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار …
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
یامقلب،قلب من در دست توست
یامحول،حال من سرمست توست
کن تو تدبیری که در لیل و نهار
حال قلب من شود همچون بهار
یامقلب،قلب او را شاد کن
یامدبر، خانه اش آباد کن
یامحول،احسن الحالش نما
از بدیها فارغ البالش نما
چند روز دیگر امروز پارسال میشودکمی ساده اندکی خنده دار
و قدری عادی !امروز سالهاست میرود وما همیشه چشمانمان پی فرداست.
افسوس !به فکر پاییز تابستان راو به فکر بهار زمستان را فدا میکنیم.
جشن می گیریم عید می گیریمو دوبارههمانی می شویم که بودیم با اختلاف چند تار موی سپید تر !!
متن تبریک فصل زیبای بهار
میآیی با تن پوشی از گل سرخ
و یک دامن شکوفه ي سیب
و سبدی پر از رازقی
تبسم که می کنی
” عشق “
از نگاهت سر میرود
و اتاق خالی ام پر میشود از
” بوی بهار ” . . .
می آیی با تن پوشی از گل سرخ
و یک دامن شکوفه ی سیب
و سبدی پر از رازقی
تبسم که میکنی
” عشق “
از نگاهت سر می رود
و اتاق خالی ام پر می شود از
” بوی بهار ” . . .
شعر فصل بهار
اصلا به اینجای اسفند که میرسد،
باید بزنی سر شانه خودت،
که این همه فکر و خیال و
دوندگی را رها کن!
بیا برویم نفس بکشیم؛
بوی بهار می آید.
تو اگر بهار را صدا کنی
می آید
حتی اگر دلش
جا مانده باشد میان برف ها
چیزی بگو مثل بهار مثلا شکوفه کن
و یا ببار مانند رحمتی بر درونم
یا رنگین کمان باش و روحم را
در آغوش بگیر چیزی بگو فراتر از حرف باشد
جانم را لمس کند چیزی بگو مثلا “کنارت هستم”.
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سفید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک رسیده اینک بهار
خوش بحال روزگار …
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار …
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه هاي نیمه باز
جملات زیبای شروع فصل نو شدن و بهار
زندگی را ورق بزن
هر فصلش را خوب بخوان
با بهار برقص
با تابستان بچرخ
در پاییزش عاشقانه قدم بزن
با زمستانش بنشین
و چایت را به سلامتی
نفس کشیدنت بنوش
زندگی را باید زندگی کرد
آنطور که دلت می گوید
مبادا زندگی را دست نخورده
برای مرگ بگذاری
درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن
اهمیتی ندارد دراین روزگار
آنچه را که نمی توانی بازیابی به خاطر نیاور
موهایت را در آفتاب خشک کن
عطر دیرپای میوهها را بر آن بزن
عشق من، عشق من
فصل پاییز است…
ای آشنای من!
برخیز و با بهارِ سفر کرده بازگرد!
تا پُر کنیم جامِ تهی از شراب را،
وز خوشههای روشنِ انگورهای سبز
در خُم بیفشریم میِ آفتاب را…
بهار در راه است، لبریز از عطر بهار نارنج، سرشار از شکوه علفزار با کوله باری از شکوفه های
عشق، سبزه های امید و ابرهایی که آبستن باران اند.. شاید خدا خواست و این بهار درخت آرزوهایمان جوانه بزند
اصلا به اینجای اسفند که میرسد،
باید بزنی سر شانه خودت،
که این همه ی فکر و خیال و
دوندگی را رها کن!
بیا برویم نفس بکشیم؛
بوی بهار میآید.
آدمی نیست
که عاشق نشود وقت بهار
وای از آن سال که بی یار بهارش برسد !
يامقلب،قلب من در دست توست
يامحول،حال من سرمست توست
كن تو تدبيري كه در ليل و نهار
حال قلب من شود همچون بهار
يامقلب،قلب او را شاد كن
يامدبر، خانه اش آباد كن
يامحول،احسن الحالش نما
از بديها فارغ البالش نما
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی